امــــــــیر رضـــــــــاامــــــــیر رضـــــــــا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره
محمد پارسا محمد پارسا ، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

امیـــــررضـــــا جون ومحمد پارساجون

هفت ماهگیت مبـــــــــــارک نازنین پسرم

چه زود گذشت......هفت ماه پر از روزهای قشنگ که تودر کنارمون بودی وهر روز ماشالا جذاب تر ودوسداشتنی تر وشیرین ترمیشی امروز روز پنجم ماه مبارک رمضانه....من ماه رمضان وافطار وسحرشو خیلی دوس دارم حیف که امسال روزه نمیگیرم فدای وجودنازنینت.....الان که اینو می نویسم دلم شکسته اخه میدونی شما مدتیه بد غذا شدی وبزور چندتا قاشق می خوری........ینی لباتو میدوزی بهم وهیچ جوره باز نمیکنی ...اولاش خییییییلی با ولع میخوردی ناقلا...... گل من امیدوارم این مسأله هم حل شه وبشی گل پسر سابق ناناز مامان عاشق بابایی هستی وکلی باهاش میخندی وبازی می کنی ینی شبا که بابا هست شما شادابتری راستی خیلی تلویزیون می بینی مجبوریم خاموش کنیم ....تا چشم ازش برداری یه ج...
23 تير 1392

تولد جگر گوشه ی ما

سلام سلام صد تا سلام میخوام از یه روز قشنگ بنویسم یه روز بیاد موندنی پنج شنبه 23 آذر ماه.....صب که بابایی میخواست بره سرکار من خیییلی نگران بودم از اینکه پسرم حرکتاش کمتر شده ولی بابایی منو دلداری دادورفت...عصری که اومد بهش گفتم یه سر بریم بیمارستان وبرای بار سوم با خاله جون که سه ماه اخر رو خونمون بود وکمک مامانی میکرد رفتیم بیمارستان منتظری ......اونجا خیییییلی نگرانم کردن وگفتن فوری بایست عمل شم با وجود اینکه قرار بود بریم اصفهان وکیلینیک خانواده اما از ترس اینکه مبادا دیر بشه همونجا بستریم کردن...حدود ساعت 8 ونیم شب رفتم اتاق عمل وخانوم دکتر لشنی مهربون پسر کوچولوی ماهمو به دنیا اورد حدود ساعت 9 شب و9 ونیم اومدم بخش خدایا صد هزار ...
23 تير 1392

یاد آوری روزهای قشنگ باتو

پسر گلم سلام ....امروز اومدم بنویسم مختصری از روزهایی که گذشته........آخه میدونی برا وبلاگت دیرشروع  کردم به  همین خاطر یه کوچولو مرور میکنم به روزای قبلی  البته اینو بگم که دفتر خاطراتم پره از خاطرهاس از وقتی که اومدی تو دل مامانی تابه امروز حالا از کجا شروع کنم.....بزار از همین روزای اخیر بگم چند روزه که حسابی سرما خوردی و از این بابت "من "وبابایی کلی اذیت شدیم ....اخه خیلی بدبود حال وحوصله نداشتی.....خداروشکر الان خیییییلی بهتری ده روز بود فقد سرفه میکردی وددا جون میگفت الرژی فصلیه ومنم نبردمت دکتر.....٤روز پیش سرفه هات بیشتر شد وبی حوصله شدی وخیییلی هم کم اشتها شبا اصلا نمی خوابیدی بردم دکتر گفت عفونت داری سری اول د...
22 تير 1392

یه تجربه

سلام سلام صد تا سلام از اونجا که امیررضاجونم مثل باباش وبابای باباش جسور ونترسه ...تو شیش ماهگی دوچرخه سوراری میکنه اینم بگم که آقا جونش بارها سوار موتورسیکلتش کرده وامیر رضام کلی ذوق میکنه  وبایست بزور از موتور جداش کرد اینم عکسش ...
22 تير 1392

قدردانی از مهربانترین مهربانان

اول از همه میخوام بگم خدایا ممنووووووووون از اینکه منو لایق مادر شدن دونستی...وممنون به خاطر اینکه پسرمون سالم وسلامت بدنیا اومد ودرکنار اون خوشبختی ماکامل شد.....وصدها هزار بار شکرررررررررررررر گل پسر عزیزم عاشقتممممممممممم اگه بدونی چقد برا مامان وبابا عزیزی....خوشکل مامان به عشق تو میخاهم بنویسم از تو وروزهای باهم یودن ...
22 تير 1392

یه شب تابستانی وتفریح

واما پنج شنبه شب رفتیم پارک شادی.....پسر کوچولوی ما عاشق پارک و وسیله های بازی وبچه هاس اولین تجربه امیررضای عزیزم استخر توپ بود که بابایی با جرأت تمام تو رو انداخت استخر توپ....همراه امین علی وزهرا...وشما تمام مدتی که اونا تو استخر بودن قهقهه میزدی وخوشحال بودی ومنم خوشحال که پسرم اینقدر خوشحالههههه....طاهاکوچولو همش خواب بود ولی شما همچنان مقاومت میکردی که نخوابی....به همه خوش گذشت ولی من تمام مدت پیش شما بودم ودیگه سراغ تفریح خودم نرفتم حدود ساعت یک اومدیم خونه وجمعه صبح هم بابایی رفت سر کار شمام بامن همکاری کردی که بتونم مهمونی ظهر رو برگزار کنم ....آقاجون اینا وعمه ها وعمو هامهمونمون بودن وشما طبق معمول پسر خوبی بودی واذیت نکردی ...
21 تير 1392

امیررضا ونمایشگاه کودک ونوجوان

سلام عزیزدل مامانی عصر روز شنبه که باباجون از سرکار اومد تصمیم گرفتیم بریم نمایشگاه.....هر چند میدونستیم هنوز براشما زوده ولی از اونجا که دوس داریم همه چی وهمه جا رو زودتر تجربه کنی راهی شدیم نمایشگاه پل شهرستان بود وهمونطور که حدس میزدیم شما با دیدن اونجا وبچه ها کلی ذوق کرده بودی خلاصه همش اطراف رو نگاه میکردی وخودتو میکشیدی سمت چیزی که میخواستی تمام بعد ظهر رو بیدار بودی....بابایی مهربونم تا میشد برات کتاب وچیز میز خوشگل خرید مبـــــــــــــارکـــــت باشه عزیزم....دست با باجونم درد نکنه ...
21 تير 1392
1